خانه
بایگانی نوشتهها
بایگانی نوشتهها
ثور، خدای آسمان و رعد چکش کوه کوبنده، را به دست گرفت که وقتی آن را پرتاب کرد، مانند بومرنگ به سمت او بازگشت. او به خاطر خلق و خوی گرم و اشتهای زیادش معروف بود....
خیلی وقت پیش، خورشید به پایین نگاه کرد و پرنده بزرگی با پرهای براق قرمز و طلایی دید...
اپیمته و برادرش پرومتئوس مدتها پیش روی زمین زندگی می کردند. آنها مردان مهربانی بودند و پرومتئوس به مردم کمک کرد تا یاد بگیرند...
وقتی در امتداد مسیر سنگی قدیمی خزهای که به معبد شومی که روبروی آن قرار داشت میدویدم..
خیلی وقت پیش یک دختر بچه ناز به نام کاترین وجود داشت، اما او یک دختر معمولی نبود...
مدتها پیش در یک خانه زیباترین دختر جهان زندگی می کرد..
در زمان های قدیم پسری به نام کلارک بود که بسیار مورد آزار و اذیت قرار می گرفت...
هر روز صبح همینطوره من کاملاً در رختخواب کاملم از خواب بیدار می شوم. لباس کاملم را می پوشم و یک روز عالی دیگر را آغاز می کنم و....
روزی روزگاری دانشمندی بود به نام مارک. او چیزهای مختلف زیادی با انواع مختلف بیت ها و باب ها ساخت....
همه ما داستان مرد عنکبوتی را می دانیم، نه؟ خب در اینجا داستان دیگری به نام جهش یافته و مرد عنکبوتی وجود داردکه....