خیلی وقت پیش یک دختر بچه ناز به نام کاترین وجود داشت، اما او یک دختر معمولی نبود. او تنها کسی بود که قدرت های فوق العاده داشت اما نمی دانست چگونه آنها را کنترل کند. بنابراین او در مدرسه می ترسید که به خاطر استفاده از قدرتش دچار مشکل شود اما این کار را نکرد.

 اما او عاشق شخصی به نام اتان شد. او نمی خواست کسی در مورد علاقه او بداند بنابراین حتی به والدینش هم نگفت. وقتی به خواب رفت تنها چیزی که به آن فکر می کرد اتان بود.

Supergirl HD phone wallpaper | Pxfuel

 صبح به مدرسه رفت. در جلسه کتابخانه او لیز خورد و قدرت لیزرش زنگ آتش را شکست و همه کتابها آتش گرفتند. همه ترسیده بودند چون تمام اتاق آتش گرفته بود. وقتی همه بیرون بودند، او با نیروی آب خود آتش را متوقف کرد، سپس از پله ها پایین رفت وبه بقیه گفت که از آتش زدن کتاب ها متاسفم، از آن به بعد او هیچ دوستی نداشت.

Supergirl TV Show Wallpapers - Wallpaper Cave

او همیشه  چیزی را در خانه‌اش می‌شکست. اولاً او قدرتش را تمرین می‌کرد که می‌توانست چیزها را با ذهنش به حرکت درآورد، ثانیاً او قدرت نامرئی‌اش را تمرین می‌کرد، اما کسی دید که او نامرئی می‌شود و ترس شدیدی بقیه داشتند و بلافاصله به خانه‌شان فرار می کردند.

Supergirl Wallpapers - Top Free Supergirl Backgrounds - WallpaperAccess

بعد از کلی آشفتگی با دیدن آینده به قدرت نهایی خود رسید.این قدرت کمی خطرناک بود.بعد مادرش او را برای شام صدا زد.رقص مدرسه امروز بود و بعد از مدرسه مادرش او را به اولین رقص مدرسه اش برد و زمانی که او در اتان راه می‌رفت از او خواست تا با او برقصد و او گفت: بله، بنابراین آنها پس از پایان با خوشحالی زندگی کردند!