لولو خان تصمیم میگیرد تا در جشنی که در هتل خود برگذار میکند اعلام بازنشستگی کند و هتل را به دست میویز و جانی بدهد اما با رفتارهای نا معقول جانی صرف نظر میکند


 و جانی که متوجه میشود که لولو خان به خاطر هیولا نبودن او و رفتارهای انسانی او از این کار صرف نظر کرده دست به کار میشود تا یک راه پیدا کند در همین موقع وقتی اختراع اسرارآمیز ون هلسینگ، «پرتو هیولاسازی» به هم می‌ریزد، دراک و دوستان هیولایی‌اش همگی به انسان تبدیل می‌شوند و جانی تبدیل به یک هیولا می‌شود. در بدن ناهماهنگ جدیدشان، دراک، سلب قدرت، و جانی پرجنب‌وجوش، عاشق زندگی به‌عنوان یک هیولا، باید با هم متحد شوند و در سراسر جهان مسابقه دهند تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، درمانی پیدا کنند، و قبل از اینکه به گونه بد هیولایی تبدیل شوند ،جانی و لولو خان به راه میفتند چرا که باید در دل آمازون در میان صخره های یخی در کوه آتشی قدرت ماورای بنفش را پیدا کنند، اما بدون اطلاع به میویز این راه رو آغاز میکنند در راه با دوستان جدید آشنا میشوند و لولو خان متوجه میشود که بدون قدرت هیولایی چه گونه رفتار کند و جانی عاشق قدرت هیولایی خودش می‌شود ،میویز پس از با خبر شدن از این که چه خطری جانی و پدرش را تهدید میکند به راه میفتد و با تمامی دوستان هیولایی خود به دنبال جانی میروند ، زمانی که آنهارا پیدا میکنند جانی قدرت کنترل خشم هیولایی خودرا از دست داده و همه را رها کرده و شروع به آسیب زدن به بقیه میکند ،میویز پس از تلاش های فراوان بالاخره پادزهر قدرتمند را پیدا میکند و جانی و بقیه هیولاهایی که جا به جا شدند را نجات میدهد و لولو خان و میویز به جانی نشان میدهند که اورا همانطور که هست دوست دارن، و پس از بازگشت متوجه خرابی هتل شده و جانی و میویز در طول یکسال هتل را دوباره میسازند و مدیریتی جدید را آغاز میکنند ...

                             «پایان»