حدود ۵ سال تحت تعقیب است و در ۵ ماه اخیر توانستهاست خود را کنترل کند. بروس برای درمان خود با دانشمندی به اسم مستعار دکتر آبی در ارتباط است تا اینکه در اثر یه اشتباه شناسایی میشود و ژنرال تاندربولت راس هم هنگامیکه از محل او اطلاع پیدا میکند یک تیم از بهترین جنگجویان خود را به برزیل میفرستد. آنها بنر را تعقیب میکنند و در یک کارخانه او را گیر میاندازند ولی بروس خشمگین شده و به هالک تبدیل میشود و بسیاری از آن سربازان را میکشد و فرار میکند. امیل بولانسکی که یکی از سربازانی است که زنده ماندهاست از ژنرال میخواهد تا موضوع را شرح دهد و وقتی از ماده گاما اطلاع پیدا میکند از ژنرال میخواهد تا آن ماده را به او تزریق کند. بروس به پیش نامزد سابقش یعنی بتی برانت(دختر راس) رفته و از او درخواست کمک میکند. اما باز هم طی اتفاقاتی بروس شناسایی شده و این دفعه در محیط باز و عمومی، به هالک تبدیل میشود. پس از نبردی بین هالک و ارتش، هالک پیروز جنگ شده و همراه بتی که در طی انفجار یک هلیکوپتر بیهوش شده، از آنجا میگریزد. پس از بههوش آمدن بتی در دهانه یک غار و تبدیل شدن هالک به یک انسان معمولی، این دو به سمت یک متل کوچک رفته و موقتاً در آنجا اقامت میکنند. پس از ارسال یک پیام از طرف بنر به آقای آبی، دکتر آبی شناسایی و بروس و بتی هم به سمت هارلم در نیویورک میروند. در پایان و با کمک دکتر، بروس موقتاً درمان شده و سلولهایش قدرتشان را از دست میدهند. اما در همین مدت ارتش وارد ساختمان و بروس و بتی را دستگیر کرده و با خود میبرد. بلانسکی مأموری را که همراه با خود بود به قتل رسانده و سپس، از دکتر میخواهد که خون بروس بنر را به او تزریق کند.این کار او باعث دردسرهایی میشود و او سعی میکنم به مردم حمله کند و بخواهد قدرت طلب شود و بخواهد قدرت دنیارو در دست بگیرد
در همین زمان بروس سعی میکند قدرت خودت را بدست بیاورد ،و با او مقابله کند تا مردم را از خطر حفظ کند ،ژنرال متوجه میشود بروس قلب مهربانی دارد و به مردم عادی آسیب نمیزد به او کمک میکند تا بلانسکی طمع کار را شکست دهد ،و موفق هم میشوند پس از این اتفاق بروس میتواند آزادانه و به شرط در دنیا زندگی کند ....
«پایان»
دیدگاه خود را بنویسید